ارسطوارسطو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

جيك جيك مستون مامان يدونست

مرد بزرگ

سلام . الان ساعت 13:10 روز دوشنبه سال 1390 است و من سر كار هستم . البته امروز چشمام خيلي درد ميكنه . شايد به خاطر كار كردن زياد با كامپيوتره . البته اين اولين مطلبي هم هست كه مي نويسم . ديروز با عمه حليمه و سميه رفتيم بازار و عمه حليمه گردنبند طلايي كه براي بدنيا اومدنت خريده بود و عوض كرد و يك پلاك قرآني خريد و بنده خدا پول بيشتري هم داد . تو اين گروني طلا !! آخه عمه ها تو رو خيلي دوست دارن . از صبح تا ظهر ، بعضي روزها هم تا عصر پيش اونا هستي تا مامان از كار برگرده . البته تو هم كم نمياري و خيلي فضولي مي كني . راستي امروز قطره آهن خوردي ؟ بايد زنگ بزنم به عمه اي از اون بپرسم . آخه خيلي بد دارو هستي . گلكم ،...
19 ارديبهشت 1390